بزن بریم سراغ پول! کدوم بازارها واسه صادرات پلاستیک توپِ توپَن؟

یه سلام گرم خدمت همه اونایی که دلشون واسه صادرات پلاستیک می تپه! آقا من نمی خوام مثل مقاله های خشک و خالی بگم “مقدمه” و این حرفا. راست میرم سر اصل مطلب. پلاستیک این طلای کثیف باورتون میشه چقدر پول توش خوابیده؟ من خودم سال هاست تو این کارم و بالا و پایین زیاد دیدم. می خوام تجربه هامو بریزم رو دایره نه واسه اینکه پز بدم نه! واسه اینکه چراغ راهتون بشه. می خوام از ته دل بگم که کدوم بازارها واقعاً ارزش دارن وقت و انرژیتونو روش بذارید و کدوم بازارها فقط دردسرن و آخرش هیچی به هیچی.
اول از همه بذارید یه تعریف خودمونی از “بازار خوب” واسه صادرات پلاستیک بدم. از نظر من بازار خوب یعنی جایی که : 
• تقاضا واسه پلاستیکت بالا باشه. یعنی جنسِت رو بخوان نه اینکه کلی دوندگی کنی و آخرش بگن “نه ممنون نیاز نداریم”.
• پولِت رو نقد و به موقع بدن. هیچی بدتر از این نیست که جنسِت رو بفرستی بعد هزار جور بهونه بیارن و پولتو دیر بدن یا اصلاً ندن!
• قوانین و مقرراتش اذیت کننده نباشه. یعنی انقدر کاغذبازی و بوروکراسی نداشته باشه که پشیمون بشی از اولش.
• رقابت توش معقول باشه. یعنی بازار انقدر اشباع نشده باشه که نتونی خودتو بکشی بالا.
• ارتباط برقرار کردن باهاشون راحت باشه. هم زبونشون رو بفهمی هم فرهنگشون رو بشناسی.
حالا که فهمیدیم بازار خوب چیه بریم سراغ اصل مطلب. کدوم بازارها این ویژگی ها رو دارن و واسه صادرات پلاستیک حرف ندارن؟ تو این مقاله می خوام چندتا بازار کلیدی رو باهاتون در میون بذارم هم از تجربه های خودم بگم هم از چیزایی که از بقیه همکارام شنیدم. پس کمربندها رو ببندید که قراره یه سفر هیجان انگیز به دنیای بازارهای صادراتی پلاستیک داشته باشیم!

دردسرهای همیشگی : چالش های صادرات پلاستیک که باید کلاه تو واسه شون برداری!

آقا جون صادرات پلاستیک فکر نکنید فرش قرمز پهن کردن واستون! نه خیر! هفت خوان رستمِ به خدا! من خودم موهام سفید شده تو این راه. بذارید چندتا از چالش های اصلی رو که همیشه سر راهم بوده رو براتون بگم : 
۱. پیدا کردن مشتریِ کله گنده ی درست و حسابی : 
مشتری خوب مثل سوزن تو انبار کاه می مونه. تو اینترنت و سایت های جورواجور پره از آدمایی که ادعا می کنن مشتری پلاستیکن ولی تهش یا دلالن یا کلاهبردار یا اصلاً هیچی بارشون نیست. من خودم اوایل کارم کلی وقت و پولم رو سر این جور آدما هدر دادم. یه بار یادمه با یه شرکتی تو آفریقا کلی مذاکره کردیم قرارداد بستیم جنس رو آماده کردیم آخرش فهمیدیم اصلاً وجود خارجی نداره! مشتری خوب پیدا کردن هنرِ به خدا! باید چشمات باز باشه گوشات تیز باشه و از همه مهم تر تحقیق حسابی کنی. سراغ سایت های معتبر برو از اتاق بازرگانی کمک بگیر تو نمایشگاه های بین المللی شرکت کن با صادرکننده های دیگه مشورت کن. هیچ وقت به حرف زبونی اعتماد نکن سند و مدرک بخواه!
۲. قوانین و مقرراتِ هزار و یک شب : 
قانون و قانون بازی تو صادرات مثل کلاف سردرگمه. هر کشوری واسه خودش یه قانون و تبصره و بند و ماده داره. یه وقت می بینی یه قانون جدید میاد کل برنامه هات به هم می ریزه. من یه بار محموله پلاستیکم رو فرستادم اروپا سر یه قانون مسخره گمرکی چند روز تو بندر گیر کرد کلی ضرر دادم. قوانین صادرات و واردات هر کشوری رو باید مثل کف دستت بلد باشی. از مشاور حقوقی کمک بگیر با کارشناس های گمرک مشورت کن تو کلاس های آموزشی شرکت کن. هیچ وقت فکر نکن “حالا این دفعه رو بیخیال قانون میشم” آخرش بدجوری چوبشو می خوری!
۳. حمل و نقل و لجستیکِ پدر دربیار : 
حمل و نقل پلاستیک خودش یه داستانِ مفصله. باید جنس رو سالم برسونی به موقع برسونی و با کمترین هزینه برسونی. یه وقت می بینی قیمت حمل و نقل از قیمت خود جنس بیشتر میشه! من یه بار محموله پلاستیکم رو فرستادم آسیای جنوب شرقی سر مشکلات حمل و نقل دریایی چند هفته دیر رسید مشتری کلی ضرر کرد منم اعتبارم زیر سوال رفت. یه شرکت حمل و نقل معتبر پیدا کن که کاربلد و منصف باشه. قیمت ها رو مقایسه کن بیمه حمل و نقل رو جدی بگیر بسته بندی جنس رو درست انجام بده. حمل و نقل ارزون همیشه بهترین گزینه نیست کیفیت و سرعت هم مهمه!
۴. رقابتِ نفس گیر تو بازار جهانی : 
بازار پلاستیک جنگله به خدا! همه دارن واسه یه لقمه نون می جنگن. چینیا که دیگه نگم براتون قیمت ها رو جوری میارن پایین که آدم شاخ در میاره. هندیا هم کم کم دارن پا میذارن تو این عرصه. تو این بازار رقابتی باید حرفه ای باشی. کیفیت جنسِت رو بالا ببر قیمتت رو رقابتی کن خدمات پس از فروشت رو قوی کن بازاریابی درست انجام بده. فقط با قیمت پایین نمیشه تو بازار رقابت کرد باید مزیت رقابتی داشته باشی!
۵. مشکلات پرداخت و ریسکِ مالی : 
پول گرفتن از مشتری خارجی خودش یه مصیبته. خیلی از مشتری ها می خوان نسیه کار کنن خیلی هاشون دیر پول میدن خیلی هاشون هم اصلاً پول نمیدن! من خودم چند بار سرم کلاه رفته کلی پولم سوخت شده. هیچ وقت بدون ضمانت پول جنس رو نفرست. از اعتبار اسنادی استفاده کن بیمه صادراتی بگیر با شرکت های بازرسی معتبر کار کن. ریسک مالی تو صادرات خیلی بالاست باید خیلی مراقب باشی!
۶. تفاوت های فرهنگی و زبانیِ گیج کننده : 
فرهنگ و زبون مردم هر کشوری با هم فرق داره. یه چیزی که تو ایران عادیه ممکنه تو یه کشور دیگه بی ادبی محسوب بشه. یه اصطلاحی که تو فارسی خیلی رایجه ممکنه تو یه زبون دیگه اصلاً معنی نداشته باشه. من یه بار سر یه سوءتفاهم فرهنگی نزدیک بود یه قرارداد بزرگ رو از دست بدم. زبان انگلیسی رو خوب یاد بگیر فرهنگ کشور هدف رو بشناس با مترجم و مشاور فرهنگی کار کن. هیچ وقت فکر نکن “حالا اینا هم مثل خودمونن” اشتباه بزرگیه!
اینا فقط چندتا از چالش های اصلی صادرات پلاستیک بود. البته مشکلات دیگه هم هست مثل نوسانات نرخ ارز مشکلات سیاسی و اقتصادی و … . ولی اگه کلاهتو واسه این چالش ها برداری و آماده مقابله باهاشون باشی صادرات پلاستیک میتونه یه تجارت پرسود و هیجان انگیز باشه!

خاطرات تلخ و شیرین : از زمین خوردن تا اوج گرفتن تو بازار پلاستیک!

می خوام یه کم از تجربه های شخصیم تو صادرات پلاستیک براتون بگم. هم از شکست هام هم از موفقیت هام. آخه به قول قدیمی ها “نابرده رنج گنج میسر نمی شود”.
شکست های تلخ : درس هایی که با خون دل یاد گرفتم!
• ماجرای مشتری نیجریه ای و چک بی محل : اوایل کارم بود یه مشتری از نیجریه پیدا کردم خیلی خوشحال شدم. یه محموله بزرگ پلاستیک براش فرستادم پولش رو چک داد. چک رو بردم بانک دیدم بی محله! مشتری هم دیگه جواب تلفن هامو نداد. اون موقع فهمیدم نباید به چک اعتماد کرد مخصوصاً از مشتری های جدید. از اون به بعد فقط با اعتبار اسنادی کار می کنم.
• محموله گیر کرده تو گمرک ترکیه : یه بار یه محموله پلاستیک فرستادم ترکیه سر یه قانون جدید گمرکی چند هفته تو بندر گیر کرد. هزینه انبارداری و دموراژ کلی کمرمو شکست. اون موقع فهمیدم باید قبل از ارسال محموله قوانین گمرکی کشور مقصد رو دقیق چک کنم. از اون به بعد با یه کارشناس گمرک مشورت می کنم.
• رقابت با چینی ها تو بازار عراق : یه مدت تو بازار عراق خیلی خوب کار می کردم ولی بعد چینی ها اومدن با قیمت های خیلی پایین تر بازار رو ازم گرفتن. اون موقع فهمیدم فقط با قیمت پایین نمیشه رقابت کرد باید کیفیت جنس رو بالا ببرم و خدمات بهتری ارائه بدم. از اون به بعد تمرکزم رو گذاشتم رو کیفیت و خدمات.
• قرارداد از دست رفته با یه شرکت آلمانی : یه بار نزدیک بود یه قرارداد بزرگ با یه شرکت آلمانی ببندم ولی سر یه سوءتفاهم فرهنگی قرارداد کنسل شد. اون موقع فهمیدم فرهنگ کشور هدف رو باید خیلی خوب بشناسم و با احترام باهاشون رفتار کنم. از اون به بعد بیشتر مطالعه می کنم و با مشاور فرهنگی مشورت می کنم.

موفقیت های شیرین : لحظه هایی که خستگی رو از تنم در می آورد!

• فتح بازار روسیه با پلاستیک های بازیافتی : یه مدت دنبال یه بازار جدید بودم واسه پلاستیک های بازیافتی روسیه رو انتخاب کردم. با کلی تحقیق و بازاریابی تونستم بازار خوبی تو روسیه پیدا کنم. اون موقع فهمیدم بازارهای جدید رو باید جسورانه امتحان کرد. از اون به بعد همیشه دنبال بازارهای بکر می گردم.
• قرارداد بلندمدت با یه شرکت ایتالیایی : با یه شرکت ایتالیایی قرارداد بلندمدت بستم واسه تامین پلاستیک های صنعتی. این قرارداد باعث شد کسب و کارم خیلی رونق بگیره. اون موقع فهمیدم روابط بلندمدت با مشتری های خوب خیلی ارزشمنده. از اون به بعد سعی می کنم روابط قوی با مشتری هام بسازم.
• دریافت جایزه صادرکننده نمونه : چند سال پیش جایزه صادرکننده نمونه رو گرفتم. این جایزه باعث شد اعتماد به نفسم خیلی بیشتر بشه و انگیزه بگیرم واسه ادامه کار. اون موقع فهمیدم تلاش و پشتکار بالاخره نتیجه میده. از اون به بعد همیشه با انگیزه و پشتکار کار می کنم.
• تشکیل تیم حرفه ای صادرات : یه تیم حرفه ای صادرات تشکیل دادم که همه کارها رو با نظم و دقت انجام میدن. این تیم باعث شد کارم خیلی راحت تر بشه و بتونم بیشتر تمرکز کنم رو توسعه کسب و کار. اون موقع فهمیدم داشتن یه تیم خوب رمز موفقیت تو صادراته. از اون به بعد همیشه به تیم سازی اهمیت میدم.